درمصر باستان مردم مشغول عبادت بودند،
که فرعون مصر وارد شد تمامى حاضرین به خاک افتاده و تعظیم نمودند
بجز یک نفر که در گوشه اى ایستاده و با لبخند دیگران را نظاره میکرد،
فرعون برآشفت و فریاد زد :
کیست آن گستاخ که جرأت نموده تمام عظمت مصر را
به سُخره گرفته و ما را نادیده انگارد؟ |:
کاهن اعظم آهسته در گوش او گفت :
بچه ی شیراز است و به گنده تر از شما هم باج نمیدهد .....!!
فرعون زیر لب گفت : باید از بلندى پرچمش میفهمیدم!!